زندگی با خونسردی و بی اعتنائی صورتک هر کسی را به خودش ظاهر می سازد، گویا هر کسی چندین صورت با خودش دارد: بعضیها فقط یکی از این صورتکها را دائماً استعمال می کنند که طبیعتاً چرک می شود و چین و چروک می خورد.
این دسته صرفه جو هستند. دسته ی دیگر صورتکهای خودشان را برای زاد و رود خوشان نگه می دارند و بعضی دیگر پیوسته صورتشان را تغییر می دهند، ولی همینکه پا به سن گذاشتند می فهمند که این آخرین صورتک آنها بوده و بزودی مستعمل و خراب می شود، آنوقت صورت حقیقی آنها از پشت صورتک آخری بیرون می آید!
اگر گیاهان صدایی نداشته باشند
به معنای آن نیست که دردی ندارند . . .
اگرمیخواهی محال ترین اتفاق زندگیت رخ بدهد
باور محال بودنش را عوض کن . . .
برنده می گوید مشکل است ، اما ممکن
و بازنده می گوید ممکن است ، اما مشکل . . .
آن اندازه که ما خود را فریب می دهیم و گمراه می کنیم، هیچ دشمنی نمی تواند . . .
حتی اگر بهترین فرد روی کره زمین هستید به خودتون مغرور نشوید
چون هیچ کس از شخصی که ادعا می کند خوشش نمی آید . . .
من در رقابت با هیچکس جز خودم نمیباشم
هدف من مغلوب نمودن آخرین کاری است که انجام داده ام . . .
مراقب باشیم ، صدایمان دیوار صوتی قلبی را نشکند.
عیب آدمها رو داد نزن . اول شخصیت خودت رو ترور می کنی، بعد آبروی اونارو....
خداوند صدای ترک دلهارو زودتر از فریاد زبانها می شنود...
بهترین درسها را در زمان سختی آموختم....
و دانستم صبور بودن یک ایمان است و خویشتن داری یک نوع عبادت....
فهمیدم ناکامی به معنی تاخیر است نه شکست....
و خندیدن یک نیایش....
دعا میکنم همیشه در حال نیایش باشید
زندگی آرام است،مثل آرامش یک خواب بلند
زندگی شیرین است،مثل شیرینی یک روز قشنگ
زندگی رویایی است،مثل رویای یک کودک ناز
زندگی زیباست،مثل زیبایی یک غنچه ناز
زندگی تک تک این ساعتهاست
زندگی چرخش این عقربه هاست...
زندگی راز دل مادر،زندگی پینه دست پدر..
زندگی مثل زمان در گذر است
زندگی آب روانی است، روان میگذرد...
آنچه تقدیر من و توست همان میگذرد
آدم ها در ابتدای صبح دو دسته اند:
عده ای با سلام گرم و چهره شاداب و لب خندان خود
به تمام اطرافیان خود انرژی مثبت می دهند ..
و همان انرژی مثبت را تا پایان روز از پیرامون خود جذب می کنند...
عده ای هم با روی عبوس و چشمان خواب آلود
و حرکات بی اعصاب خود به تمام اطرافیان خود انرژی منفی ساتع می کنند
و در تمام طول روز هم همان انرژی منفی را از اطراف خود جذب می کنند...
دسته اول، هم خودشان از زندگی لذت می برند، هم اطرافیانشان را به زندگی امیدوار می کنند...
دسته دوم، هم خودشان از زنده بودن رنج می برند و هم اطرافیانشان را به رنج می اندازند...
انتخاب با شماست!
آسمان را به یاد داری؟ همان که هر گاه دلت می گیرد حال ابرهایش را می فهمی همان بیکرانی که هر گاه دلت برای پروردگارت تنگ می شود نگاهش می کنی همان سیاه تاریکی که هرگاه مهتابش را می بینی رویاهایت جان می گیرند همان آسمانی که ابرهایش برای تپیدن قلب تو قطره قطره آب می شوند همان جایی که بی نهایت دید چشم هایت را در افق هایش می بینی همان راه پیچ در پیچ و پر ستاره ای که هرگاه دستانت را به سوی الهه اش دراز می کنی آسمان با تمام ستاره هایش تسلیم دستان توست
و این خداوندگار است که وسعتش در زمین و آسمان ها جا نمی گیرد اما قلب تو، تا همیشه، خداوند را در خود جای داده تا خدا در قلب توست آرزوهایت نخواهند مرد تا او نگاهت می کند تو نخواهی افتاد و اگر روزگاری تو را در شکست انداخت بدان این نیز آغازی است پر شورتر و تولدیست از جنس جاودانگی...
احساس ادما خاصه
مثل شیشست
اما بی صدا میشکنه
که اگه شکست حتی اگه خودتم بکشی نمیتونی درستش کنی
خیلی سخته یه نفر که همه دنیاته که فکر میکنی همه زندگیشی بفهمی خیالت خیال بوده
همه سختیارو تحمل کنی همه حرفا همه اتفاقا بگی همه یه طرف عشقم یه طرف اون همه اینارو جبران میکنه وای به روزی که حس کنی اونم همون طرفیه که بقیه هستن و تو تنهای تنهایی
وای به اون روزی که دیگه هیچ دلیلی برای قانع کردن خودتو دلت برای رفتاراش نداشته باشی
وای به روزی که بفهمی تنهایی تنهای تنها
اون روز میشکنی پودر میشی له میشی
اما پاشو
قوی باش
خودت زندگیتو بساز
اشکاتو برای خودت و تنهاییت نگه دار
این روزا هیچ کس هیییییچ کس غمخوار کسی نیست جز خودت
میدانم ثمری ندارد این همه انتظار کشیدن و نشستن روی مبلی که تنهایی مرا همراه خود دارد ...
شاید دیگر انتظار هم معنا ندارد !
از دیرباز گفته اند انتظار آن چیزی را بکش که می خواهد برسد !
نه آنکه دیگر نمی رسد ... !
اصلاً انتظار کشیده شود برای چه ؟
آیا لیاقت این همه صبر و انتظار را دارم ؟
مدام انتظار ...
قهوه ای را می یابم که کنار آن گلدان تزیینی خود نمایی می کند.
رقص گلدان در کنار فنجان قهوه !
چه زیباست انتظاری که این همه مهمان ناخوانده دارد ...
شاید انتظارهای دیگران به این انتظار من حسودی کنند ...
شاید هم دلشان به حال چنین انتظاری بسوزد !
خیلی هم دلشان بخواهد ؛
مگر انتظار من چه مرگش است که نمی خواهندش ؟!
یا بیخود برای من دایه ی عزیز تر از مادر می شوند که دلسوزی کنند !
یک انتظار شیرین برای کسی که هرگز نمی آید !
کسی که رفت و هرگز بر نمی گردد !
این کجایش بد است ؟!
دیدی گفتم که انتظار معنا ندارد ...
چون او باز نمی گردد ... !
نگاهی به درخت سیب بیندازید. شاید پانصد سیب به درخت باشد که هر کدام حاوی ده دانه است. خیلی دانه دارد نه؟ ممکن است بپرسیم: "چرا این همه دانه لازم است
تا فقط چند درخت دیگر اضافه شود؟"
اینجا طبیعت به ما چیزی یاد می دهد:
اکثر دانه ها هرگز رشد نمی کنند. پس اگر واقعاً می خواهید چیزی اتفاق بیفتد، بهتر است بیش از یکبار تلاش کنید.
از این مطلب می توان این نتایج را بدست آورد:
- باید در بیست مصاحبه شرکت کنی تا یک شغل بدست بیاوری.
- باید با چهل نفر مصاحبه کنی تا یک فرد مناسب استخدام کنی.
- باید با پنجاه نفر صحبت کنی تا یک ماشین، خانه، جاروبرقی، بیمه و یا حتی ایده ات را بفروشی.
- باید با صد نفر آشنا شوی تا یک رفیق شفیق پیدا کنی.
وقتی که "قانون دانه"را درک کنیم دیگر نا امید نمی شویم و به راحتی احساس شکست نمی کنیم. قوانین طبیعت را باید درک کرد و از آن ها درس گرفت.
افراد موفق هر چه بیشتر شکست می خورند، دانه های بیشتری می کارند.