نسرین مقانلومتولد ۱ تیر ۱۳۴۷، تهران بازیگر ایرانی است.
وی فعالیت خود را با فیلم امید در سینما آغاز کرد و با بازی در فیلم همسر بیشتر مورد توجه قرار گرفت. وی پس از بازی در فیلم نابخشوده چند سالی را خارج از کشور گذراند. وی سپس به ایران بازگشت و بازی در سینما و تلویزیون را ادامه داد. بازی در فیلم مهمان مامان وی را به عنوان یک بازیگر توانا مطرح کرد.
خاتم نسرین مقانلو که با بازی در فیلم تلویزیونی<<مسافری از هند>>به شهرت رسید اکنون با یکفوتبالیست قدیمی به نام کمال خلیلیانزندگی می کند.
او دارای دوفرزند پسراست و سال هادر آمریکا زندگی می کرده. وی از زندگی در آمریکا زیاد راضی نبود زیرا دوری از وطن و محیط کاریش برایش غیرقابلتحملبود.
کمال خلیلیان مهاجم تیم ملی فوتبال ایران، قهرمان جوانان آسیا و عضو باشگاه های گمرک اهواز، پاس و تاج می باشد. کمال خلیلیان هم اکنون ساکن آمریکا است.
من به واسطه فعالیت پدرم در رشته موسیقی و مادرم در تئاتربا فضای هنر آشنایی کامل داشتم، به همین دلیل از زمان کودکی و نوجوانی فعالیتم در زمینه تئاتر و نمایش را شروع کردم، اما زمانی که تصمیم گرفتم فعالیت حرفه ای ام در سینما را شروع کنم، با فیلم <<دو نیمه سیب>>کیانوش عیاری استارت زدم. یادم است برای بازی در این فیلم به همراه مادرم به رستوران رفتیم و اولین حضور من در سینما با کار آقای عیاری رقم خورد. فردای همان روز آقای عیاری به <<رسول صدرعاملی>>گفت یک دختر تازه وارد معرفی ات می کنم که همانی است که برای فیلمت دنبالش می گشتی؛ بنابراین با بازی در فیلم <<قربانی>>دومین تجربه ام رقم خورد و بلافاصله بعد از آن آقای <<تورج منصوری>>برای بازی در <<بازیچه>>از من دعوت کردند و سپس در <<امید>>آقای حبیب کاوش به ایفای نقش پرداختم. همه اینها در همان سالی اتفاق افتاد که آقای <<ابوالفضل پورعرب>>هم مشغول بازی در فیلم <<عروس>>بودند و در جشنواره فیلم فجر آن سال فیلم هر دویمان حضور پیدا کرد، اما هنوز نمی دانم چرا آن سال به جز <<قربانی>>، حدود دو سال از پخش <<بازیچه>>و <<امید>>جلوگیری کردند!
بعد از آن اتفاقات در کار <<همه دختران من>>آقای صلح میرزایی بازی کردم و با خودم به این نتیجه رسیدم که اگر قرار است کارهایی که در سینما بازی می کنم پخش نشود، بهتر است مدتی در آن فعالیت نکنم، به همین خاطر دوباره به اداره تئاتر برگشتم و کارم را همانجا ادامه دادم تا اینکه آقایان دستگردی و پاکدل آنجا از من دعوت کردند برای بازی در سریال تلویزیونی <<لبخند زندگی>>با حضور پیشکسوت عزیزم خانم <<ثریا قاسمی>>که اولین حضور در تلویزیون هم برای من اتفاق افتاد. بلافاصله بعد از پایان <<لبخند زندگی>>، فیلم <<آخرین سند>>پیشنهاد شد که زمانی پخش شد که <<امید>>و <<بازیچه>>هم رفع ممنوعیت شده بودند و همزمان ۳ فیلم روی پرده داشتم.
و به ایران آمدم...
۱۰ سال پیش بالاخره تصمیم گرفتم با همسرمصحبت کنم و میزان دلتنگی و علاقه ام به کارم را به او گفتم، خوشبختانه او هم قبول کرد به همراه بچه ها به ایران برگردیم تا بتوانم بدون دغدغه و استرس به کارم برسم. <<دختری در قفس>>آقای صلح میرزایی اولین فیلمم بعد از آن دوران بود و بعد از آن برای بازی در سریال <<مسافری از هند>>از من دعوت شد. خدا را شکر از آن زمان تا امروز این حضور تداوم یافته است.
ماجرای ازدواج من
سر فیلم <<همسر>>آقای فخیم زادهبود که به خاطر اسمش سرنوشت من را رقم زد و در همان گیرودار ساختش بودیم که برای خواستگاری از من به منزلمان آمدند و بعد از ۵ -۶ سال کار مداوم در عرصه های مختلف، با همسرم ازدواجکردم و به آمریکارفتیم. البته سالی یک بار به ایران می آمدم و به صورت ناپیوسته کارهایی انجام می دادم، مثل کار <<نابخشوده>>مرحوم <<ایرج قادری>>که هنگام بارداری پسر بزرگماتفاق افتاد یا <<بن بست>>اصغر نعیمی که با <<فرهاد اصلانی>>و <<دکتر عزیزی>>بازی کردم یا کارهای دیگر، اما چون گرین کارت آمریکاداشتم، مجاز نبودم بیشتر از ۳-۴ ماه در ایران بمانم و باید برمی گشتم.
ازدواج، فرصتی برای امتحان کردن خودم
با ازدواج، عاشق شدم و با خودم فکر کردم این بهترین فرصت برای امتحان کردن خودم است که آیا می توانم مدتی از آنچه دوست دارم، دور باشم یا نه! آن ۱۰ سال خیلی بر من سخت گذشت؛ بسیار دلتنگ بودم، خیلی شب ها می نشستم برنامه <<چشم انداز>>را می دیدم، همکارانم را نگاه می کردم، گریه می کردم، فیلم هایی را که بازی کرده بودم را نگاه می کردم
و... همسرم هم همیشه بابت این دلتنگی من ناراحت بود و همیشه می گفت من هر کاری برای تو بکنم، خوشحال نیستی! واقعاًَ همیشه از او ممنونم که بعد از ازدواج مان کاملاً حمایتم کرد و همچنین بچه هایم که شرایط زندگی و دوری ام را تحمل می کنند و با این موضوع که هر ۲-۳ سال یک بار به ایران می آیند و کنارم هستند یا من تنها سالی چند بار می توانم پیش شان بروم، کنار آمده اند. واقعاً خیلی سخت است که هم زندگی هنری ات را داشته باشی و هم زندگی شخصی ات را. اما همه اینها را مدیون همسر و بچه هایم هستم که اجازه دادند برگردم و دوباره همان کاری را انجام دهم که دغدغه و مورد علاقه ام است.
ایرانی ها خوش قلب و مهمان نوازند
من ایرانی ها را آدم های خوش قلب و مهمان نوازی می دانم. درست است شرایط خیلی چیزها و آدم ها را تغییر داده، اما ایرانی جماعت خوش ذات است. افتخار می کنم که یک ایرانی هستم. خیلی ها در آمریکا تصور می کردند من اسپانیایی یا مکزیکی هستم! این موضوع خیلی به من برمی خورد، آنقدر که با تاکید و افتخار ملیتم را به آنها می گفتم. با وجودی که پسرهایم در آمریکا به دنیا آمده اند، اما هر آنچه یک شهروند ایرانی باید از کشورش بداند را می دانند و مذهب مسلمانی شان را دارند، چون من خواسته ام که اینگونه بار بیایند.
اعتماد راسخ دارم اگر آدم بچه هایش را با خدا و کلام قرآن آشنا کند، هیچ وقت به خطا نخواهند رفت؛ همان کاری که مادرم با من کرد. فعلاً که در ایران به دنیا آمده ام و نمی توانم آن را با هیچ جای دیگر معاوضه کنم، وابستگی بد و شدیدی به این مملکت دارم و هیچ چیز خارج برایم جذابیت ندارد، چون تفکراتم با آدم های دیگر زمین تا آسمان فرق دارد و زندگی را جور دیگری می بینم؛ مثلاً وقتی خارج از ایران هستم، دوست دارم به محله های عجیب و غریب سیاه پوست ها و دیگر آدم هایشان بروم، ازشان فیلم بگیرم و تصاویرشان را روزی به یک فیلم تبدیل کنم.
اتفاقاً خیلی ها از من می پرسند چرا کارگردانی نمی کنی؟ من هم می گویم وقتی قرار است ممیزی بخورد، چرا باید این کار را انجام بدهم؟! اگر قرار است روزی چیزی بسازم، دلم می خواهد واقعیتش را بسازم که متاسفانه این شرایط هر روز در حال بدتر شدن است و این مسئله خیلی اذیتم می کند. با همه اینها دلم می خواهد ایرانی باقی بمانم و در کنار مردم خودم زندگی کنم. دلم می خواهد ما بازیگرها و مسئولان دست به دست هم بدهیم و تلویزیون و سینمای مان را زنده نگه داریم. شاید وقتی ببینم دیگر کاری از دستم بر نمی آید، بگویم خداحافظ و برگردم پیش همسر و بچه هایم.
نسرین مقانلود در کنار پدر و مادرش
نسرین مقانلو مهمان برنامه دورهمی مهران مدیری در شبکه نسیم
خاتم نسرین مقانلو که با بازی در فیلم تلویزیونی <<مسافری از هند>>به شهرت رسید اکنون با یک فوتبالیست قدیمی به نام کمال خلیلیان زندگی می کند.
ازدواج نسرین مقانلوبا یکی از بازیکن هایفوتبال
خاتم نسرین مقانلو که با بازی در فیلم تلویزیونی<<مسافری از هند>>به شهرت رسید اکنون با یکفوتبالیست قدیمی به نام کمال خلیلیان زندگی می کند.
او دارای دوفرزند پسر است و سال هادر آمریکا زندگی می کرده. وی از زندگی در آمریکا زیاد راضی نبود زیرا دوری از وطن و محیط کاریش برایش غیرقابلتحملبود.
او از حمایت هایهمیشگی همسرش که درگذشته هایکفوتبالیست مشهوری بوده، سخن می گوید. ماجرای ازدواجش این طوربود که نسرین مقانلو تازه داشت وارد کار بازیگری می شدکه باکمالخلیلیان ازدواج می کند. او در فیلم (همسر)به کارگردانی مهدی فخیم زادهرا سعی کرد زودترتمام کند تا بتواند با همسرش به آمریکا سفر کند و در آنجا ساکن شود.
10سالی در آمریکا ماند ولی این دهسال به گفته ی خود او یکی از سخت تریندوران زندگی اشبود. از مشقت هایدوران بارداریگرفته تا زندگی در کشورغریبی که همه او را یکاسپانیایی یا مکزیکی می پنداشتند.
نسرین می گوید:دیگر طاقتم طاق شد و تصمیم گرفتم که مشکلم را با همسرم در میانبگذارم. منبه او گفتم که چرا آن قدرشب و روز گریه می کنمو دیگر نمی توانماین محیطرا تحملکنم. من می دیدمکه دوستانم در ایران به چه پیشرفت هاییرسیدهبودند اما من هنوز سر نقطه ی اولمانده بودم.
پس ازصحبت کردن با همسرم و جلب رضایت او، تصمیم گرفتیم که به ایران بازگردیم. و همیشه ممنون کمال خواهم بود که من را به خواسته امرساند و گذاشت کهدوباره به ایران بازگردیم و کمکم کرد تا بتوانم به اینجا برسم.
از فرزندانم هم تشکر می کنمکه من را همیشه تحمل می کنندو با دوری از آن هادر زمان کارم من را همراهی می کنند.
خانم نسرین مقانلو اکنون دارای دوفرزند پسر است که هردویآن هادر آمریکا