سیمین غانم
سیمین و تولد در یک خانواده سنتی
22 فروردین 1322 در یک خانواده سنتی در تنکابن به دنیا آمده ام. خانواده ام از بافت سنتی برخوردار بود به همین خاطر اجازه فعالیت در عرصه موسیقی به شکل حرفه ایی به من داده نمی شد و فعالیت های من در این عرصه به خواندن در مهمانی و جشن های خانوادگی محدود می شد هر چند که در دوران مدرسه چندین بار به خاطر داشتن صدای خوب مورد تقدیر قرار گرفتم و اول شدم .
برای ورود به دنیایی موسیقی ازدواج کردم
با خودم گفتم بهترین راهکار برای من یک ازدواج مناسب است ازدواج با فردی که درک درستی نسبت به هنر داشته باشد وبه من هم اعتماد کند و اجازه دهد ضمن رعایت همه موازین اجازه فعالیت موسیقایی به من دهد افراد زیادی به خواستگاری من آمدند اما هیچ کدام از آنها نمی توانستند نظر من را تامین کنند تا اینکه با همسرم آشنا شدم در همان روزهای اول ازدواجم به این موضوع پی بردم که او همان فردی است که انتظارش را می کشیدم زمانی که ازدواج کردم بیست و پنج سال داشتم و از آن به بعد فعالیت موسیقی ام را به شکل جدی پیگیری کردم اما به همسرم اطمینان دادم که همه موازین را رعایت می کنم و کاری نمی کنم که مایع سرشکستگی او شوم و از دوران جوانی ام تا به امروز به این عهدم وفادار بودم.
خانواده ام مهتر از موسیقی است
به نظرم این موضوع به خصوصیات فردی هر کسی بر می گردد و نمی توان به آن شکل عام داد اما من با وجود علاقه ایی که به موسیقی داشتم اما همواره آن برای من در درجه دوم اهمیت قرار داشت و آن چیزی که برایم پررنگ تر بود خانواده ام بود و خب شاید این تصمیم من مورد انتقاد بسیاری هم واقع شد برخی به من می گفتند فردی که تا این حد از صدای خوبی برخوردار است نباید خودش را در قاب خانه محدود کند اما خب موضوع چیزی نبود که بخواهم به سادگی از ان چشم پوشی کنم و همیشه برای من در الویت قرار داشته و خواهد داشت.
نقش پررنگ همسرم در موفقیت من
به دور از هر گونه شعار زدگی باید بگویم یک هنرمند زمانی موفق می شود که ارتباط خوبی با خانواده اش داشته باشد و خوب شاید بر اساس همین موضوع سعی کردم در انتخابم برای همسر آینده ام دقت کنم و خوشبختانه در این راه بهترین انتخاب را داشته ام.همسرم در موفقیت من تاثیر زیادی را داشته است روح بزرگ و منش او باعث شده است که من در زندگی ام خوشبختی را با همه وجودم لمس کنم و قدم در راه موفقیت بگذارم من هم به خاطر همه لطف هایی که در طول این سالها به من داشته قطعه <<بگو ای مرد من ای از تبار هر چه عاشق>>را به ایشان تقدیم کردم و البته این آهنگ می تواند هدیه خوبی باشد که خانم های ایرانی به همسران شان برای تشکر از محبت هایشان هدیه دهند.
سخت پسند شده ام
برای یک خواننده همواره نوع ملودی از اهمیت زیادی برخوردار است چرا که باعث می شود کار او آن طور که باید به چشم بیایید.بعد از انقلاب وقتی فعالیت هنری ام را از سر گرفتم ترجیح دادم که آهنگسازی کارهایم را خودم بر عهده بگیرم بیش از این با بزرگانی مانند فریدون شهبازیان ،بابک بیات کارکردم اما خب بعدها پیشنهاد زیادی داشتم اما هیچ یک ازاین پیشنهادها نتوانست من را متقاعد کند که بخواهم آهنگسازی کارهایم را به آن ها واگذار کنم؛ شاید بخشی از این موضوع به این خاطر باشد که در طول این سال ها بسیار سخت پسند شده م و هر اثری نمی تواند توجه من را به خود جلب کند به همین خاطر ملودی کارها را خودم می سازم و تنظیم آن را به همکارانم می سپارم.
جوان ها از کنسرتم بیشتر استقبال می کنند
برای یک خواننده زیباترین لحظه زمانی است که روی استیج قرار می گیرد برای من هم این لحظه همیشه جزو زیباترین لحظه های زندگی ام بوده است. هیچ وقت یادم نمی رود وقتی بعد از بیست سال وقتی برای اولین بار روی استیج قرار گرفتم و قرار شد برای خانم ها برنامه ایی را اجرا کنم با خودم گفتم حتما افرادی که به سالن اجرا می کنند همنسلان خودم هستم
خیلی ها با گل گلدون عاشق شدند
برای خیلی ها اسم سیمین غانم مترادف شده است با گل گلدون، باید اعتراف کنم خیلی خوشحالم بعد از گذشت سال ها گل گلدون هنوز در میان مردم شنیده می شود ودیگر به نوعی نوستالوژی بدل شده است و یک آهنگ خاطره انگیز و اشک به چشم خیلی ها آورد. خیلی ها با این آهنگ عاشق شده اند در سفرهای شان آن را گوش داده اند و یا به عنوان لالایی برای بچه هایشان آن را می خوانند خب این موضوع برای یک هنرمند بسیار ارزشمند است.
زمانی که نمی خواندم باغبانی می کردم
عده ای از دوستان از من می پرسند زمانی که از حرفه خوانندگی دور بودی چکار می کردی و من در جواب آن ها می گویم:در طول سال های که از موسیقی دور بودم سعی کردم که خودم را با هنرهای مختلف دیگر سر گرم کنم به همین خاطر در وقت های بیکاری به سراغ طراحی دکوراسیون می رفتم و گاهی هم عروسک سازی انجام می دادم . من شیفته طبیعت هستم و برای من هیچ چیزی لذت بخش تر از آن نیست که وقتم را با باغبانی بگذرانم به خاطر علاقه ام به طبیعت زمین کوچکی را در لواسان خریدم و به ناچار برای فرار از آلودگی تهران به آن جا پناه می برم.
شهرت دغدغه ام نیست
این که می گویم هیچ گاه شهرت دغدغه من نبوده است قصد شعار گفتن ندارم. شاید این موضوع با روح یک خواننده در تضاد باشد اما من علاقه چندانی به شهرت و دیده شدن ندارم به همین خاطر در طول سال هایی که فعالیت موسیقی انجام می دادم چندان ناراحت نبودم چون این موضوع برای من شکل حیاتی نداشت و در خلوتم برای دل خودم می خواندم من از بودن در کنار مردم همواره لذت می برم اما هیچوقت دوست نداشتم مشهور شوم.